بخش دوم(دوران دبیرستان)
اولین باری که من شروع به مخالفت کردم با یک سیستم کاری مربوط میشه به همون دروانی که تو فضای سبز شهرداری کار میکردم،یعنی بچه ها به جای اینکه بیان و کار کنن میرفتن تو پارک و میخوابیدن!!من به خاطر اینکه میگفتم ما باید پولمون حلال باشه و باید نخوابیم سرکار مورد تمسخر قرار میگرفتم!
ی خلاصه ای از کار موش کشی بگم اونم این که تو خیابونای نزدیک ازادی مثه جیحون،دامپزشکی و ... از سر خیابون تا تهش باید کلونی موش پیدا میکردیم و دوا مینداختیم یه لباس سرمه ای رنگ همراه با دستکش و ماسک هم بهمون میدادن که دستمون مستقیم به سیانور نخوره
روزایی رو یادم میاد که خودمون مجبور بودیم بریم سرکار از خونمون ساعت 4 صبح با برادرم را میفتادیم و سوار اتوبوس اذری میشدیم تا ساعت 6 خیابون جیحون باشیم تقریبا ی ماهی کارمون همین بود
از این کار که بگذریم میرسیم به دوران دبیرستان مجددا،من سال دوم دبیرستانم که تموم شد وارد تابستون شدیم من به خاطر معدل بالام رفتم و بورس قبم چی شدم و شروع کردم به ازمون دادن،برای من این وضعیت خیلی عالی بود،دلیلشم این بود که برای کنکور اماده میشدم و هزینه هم نمیدادم که بعدا منت پدرم روم باشه.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.