بخش چهارم(کنکور مجدد)
تو ازمون دستگاه های اجرایی قبول شده بودم،هر ماه1250قسط میدادم،مغازه سود دهی خوبی نداشت با اینکه اندفعه هزینش کرده بودم و تجربمم بیشتر شده بود.
تصمیم گرفتم برم سرکار باز ، قبل از اینکه کفگیرم بخوره ته دیگ
باز رفتم سراغ روزنامه،خودشون زنگ زدن چند روز بعد:هرچی گفتن گفتم باشه،گفتن ازت سفته میگیریم جایی یادداشت نمیکنیم برای چی،بیمه تو فعلا رد نمیکنیم،هر کاری بگیم باید انجام بدی و نه نیاری تو کار و......(به جز مورد اول بقیشو انجام دادن البته!) اندفعه یک شرکت واردکننده قطعات دیزل ژنراتور بود(مرتبط با رشتم)+ناهار میداد+حقوقم پایه بود(1050)
طرز برخورد تو این شرکت جدید کلا از بالا به پایین بود کلا،منشی ارد میداد،ریئس ارد میداد،پسر رئیس ارد میداد،دختر رئیس ارد میداد،کارگر ارد میداد....
برو از انبار فلان چیز رو بیار:چشم،اینارو ببر فلان سوله:چشم،فاکتور بزن برای مشتری:چشم و......
تو همین شرکت که بودم یک سفر یک هفته ای خانواده رفتن شیراز ولی اینا با مرخصی من موافقت نکردن که برم
بعد از چهل روز دیدم نه مثل اینکه خبری از حقوق هم نیست اینجا،من از جون مایه میذاشتم واسه کار اینا انگار نه انگار.ی روز منو از خونه برگردوندن سرکار بخاطر اینکه کلید انبار مونده بود تو جیبم(مگه من انبار دار بودم اخه)
هیچی زدم بیرون و قسم خوردم دیگه پیش هیچ شرکت خصوصی کار نکنم(شده بودم اچار فرانسه خونوادشون)
یک بار که با برادرم که بیمارستان کار میکنه،صحبت کردم،دیدم جراحا برای یک عملشون حدود6میلیون کمه کم میگیرن.......
ی جرقه تو ذهنم زد،من دیگه آب از سرم گذشته بود تو کار،باید وضعیتو عوض میکردم
کنکور تجربی.....
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.